تو نه لایق دریا هستی و نه بیروت!
از روزی که دیدمت راهبه ای گناهکار بودی
آب را ، بدون خیس شدن می خواستی
و دریا را ، بدون غرق شدن
بیهوده سعی میکردم قانعت کنم
که آن عینک سیاه را از چشمانت برداری
و جوراب های ضخیم و ساعت مچی ات را دربیاوری
و مثل ماهی زیبایی در آب لیز بخوری
پ.ن: ماه رمضون اومد، فکرِ اینکه چقد آدمِ بیخود و بی مصرفی هستم و بنده ای بیخودتر برایِ خدا! داره بیچارم میکنه ...
خیلی واضحه که سرگردونم؟